زناشویی

چرا در روابط عاشقانه احساس می‌کنیم هیچ‌کدام تغییر نمی‌کنیم؟




چرا در <a href="https://armankoosh.ir/%da%86%da%af%d9%88%d9%86%d9%87-%d9%85%db%8c%d8%aa%d9%88%d8%a7%d9%86-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d8%a8%d8%b7-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87%d8%8c-%d8%a8%d8%a7-%d9%88%d8%ac/" target="_blank">روابط عاشقانه</a> احساس می‌کنیم هیچ‌کدام تغییر نمی‌کنیم؟

رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران

  • مشکلات حل نشده:

    اگر مشکلات قبلی به طور کامل حل نشده باشند، به طور مداوم دوباره ظاهر می‌شوند و احساس عدم پیشرفت ایجاد می‌کنند.
  • نداشتن اهداف مشترک:

    اگر اهداف و ارزش‌های اساسی شما با شریک عاطفی‌تان متفاوت باشد، ایجاد تغییر و همسویی دشوار خواهد بود.
  • ترس از ترک شدن:

    گاهی اوقات، ترس از ترک شدن باعث می‌شود که از تغییر کردن خودداری کنیم و به الگوهای رفتاری ناخوشایند بچسبیم.
  • نبود حمایت:

    اگر در رابطه، حمایت عاطفی و روانی کافی وجود نداشته باشد، تغییر کردن و رشد کردن دشوار می‌شود.
  • بهره‌گیری از روش‌های نادرست تغییر:

    سرزنش کردن، انتقاد کردن و تهدید کردن، روش‌های موثری برای ایجاد تغییر نیستند.
  • عدم تلاش کافی:

    تغییر نیازمند تلاش مستمر و آگاهانه است. اگر یکی یا هر دو طرف به اندازه کافی تلاش نکنند، هیچ تغییری رخ نخواهد داد.
  • بی‌توجهی به نیازهای فردی:

    اگر در رابطه، نیازهای فردی نادیده گرفته شوند، احساس نارضایتی و خشم افزایش یافته و تمایل به تغییر کاهش می‌یابد.
  • در صورت نیاز، کمک گرفتن از یک متخصص می‌تواند راهگشا باشد. یک مشاور یا روان‌درمانگر می‌تواند به شما در شناسایی الگوهای مخرب، بهبود ارتباط و ایجاد تغییرات مثبت در رابطه کمک کند.





    چرا در روابط عاشقانه هیچ‌کس تغییر نمی‌کند؟

    چرا گاهی در روابط عاشقانه، احساس می‌کنیم که هیچ‌کدام از طرفین تغییر نمی‌کنند؟

    1. انتظار تغییر غیرواقعی

    اغلب، ما وارد رابطه می‌شویم با این امید که شریک زندگی‌مان برخی از ویژگی‌های ناخوشایند خود را تغییر دهد.این انتظارات، اگر غیرواقعی و مبتنی بر کاملا مطلوب‌های دست‌نیافتنی باشند، منجر به ناامیدی می‌شوند.در واقع، تغییر اساسی شخصیت بسیار دشوار است و نباید انتظار داشت کسی به طور کامل تغییر کند.مثلا، اگر فردی درون‌گراست، نمی‌توان انتظار داشت به یک فرد برون‌گرای پرجنب‌وجوش تبدیل شود.یا اگر فردی عادت به ولخرجی دارد، تغییر ناگهانی به یک فرد صرفه‌جو بسیار دشوار خواهد بود.باید به یاد داشت که ما افراد را با تمام نقص‌هایشان دوست داشته‌ایم و تغییرات باید از درون خودشان و با انگیزه خودشان باشد، نه از روی اجبار یا خواسته دیگری.

    تمرکز بر روی تغییرات کوچک و قابل دستیابی، به جای تلاش برای تغییرات بزرگ و غیرممکن، می‌تواند به بهبود رابطه کمک کند.

    به جای تمرکز بر آنچه می‌خواهید تغییر کند، بر روی نقاط قوت و ویژگی‌های مثبتی که در شریک زندگی‌تان دوست دارید تمرکز کنید.ارتباط با صداقت و بیان نیازها به شیوه‌ای سازنده، به جای انتقاد و سرزنش، می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات مثبت باشد.

    2. عدم تمایل به خودآگاهی

    تغییر واقعی مستلزم خودآگاهی است.اگر هیچ‌کدام از طرفین مایل به بررسی رفتارهای خود، شناسایی الگوهای مخرب و پذیرش مسئولیت اشتباهات خود نباشند، تغییری رخ نخواهد داد.خودآگاهی، اولین قدم برای هرگونه رشد شخصی است.مثلا اگر فردی همیشه دیگران را مقصر مشکلات خود می‌داند و هرگز مسئولیت اشتباهاتش را نمی‌پذیرد، احتمالاً تغییری در رفتارش نخواهید دید.یا اگر فردی به طور مداوم در حال انکار احساسات خود است و از بیان آنها خودداری می‌کند، نمی‌تواند روابط سالم و پایداری داشته باشد.تشویق یکدیگر به خودکاوی و بهره‌گیری از ابزارهایی مانند مدیتیشن، روان‌درمانی یا حتی ژورنال‌نویسی می‌تواند به افزایش خودآگاهی کمک کند.

    مهارت‌های رابطه زناشوییپرسیدن سوالات با صداقت از خود و پذیرش پاسخ‌ها، هر چند سخت، گامی مهم در جهت خودآگاهی است.

    با پذیرش نقاط ضعف خود و تلاش برای بهبود آنها، می‌توانید الگویی برای شریک زندگی‌تان باشید و او را نیز به خودآگاهی تشویق کنید.

    3. ترس از آسیب‌پذیری

    گاهی اوقات، ترس از آسیب‌پذیری مانع از آن می‌شود که طرفین در رابطه صادق و باز باشند.آنها می‌ترسند احساسات واقعی خود را بیان کنند، ضعف‌های خود را نشان دهند و از هم کمک بخواهند.این ترس، دیوار بلندی بین آنها ایجاد می‌کند و از ایجاد صمیمیت و نزدیکی جلوگیری می‌کند.مثلا فردی که در گذشته تجربه طرد شدن داشته است، ممکن است از ابراز احساسات خود به شریک زندگی‌اش بترسد، زیرا می‌ترسد دوباره آسیب ببیند.یا فردی که به طور سنتی یاد گرفته است که قوی باشد و هرگز ضعف نشان ندهد، ممکن است از درخواست کمک از شریک زندگی‌اش خودداری کند.

    ایجاد فضایی امن و حمایتی در رابطه، به طرفین کمک می‌کند تا احساس امنیت بیشتری داشته باشند و آسیب‌پذیرتر شوند.

    بیان احساسات خود به شیوه‌ای با صداقت و بدون قضاوت، می‌تواند به ایجاد صمیمیت و نزدیکی بیشتر کمک کند.با پذیرش آسیب‌پذیری خود و نشان دادن آن به شریک زندگی‌تان، می‌توانید او را نیز به انجام این کار تشویق کنید.

    4. فقدان ارتباط موثر

    ارتباط موثر، کلید هر رابطه موفقی است.اگر طرفین نتوانند به طور واضح و سازنده با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، سوءتفاهم‌ها، تعارض‌ها و احساس عدم درک به وجود می‌آید.فقدان ارتباط موثر، مانع از آن می‌شود که طرفین نیازها، خواسته‌ها و نگرانی‌های یکدیگر را درک کنند و در نتیجه، تغییری در رفتارها رخ ندهد.مثلا اگر فردی به جای بیان مستقیم نیازهایش، به طور غیرمستقیم و با کنایه با شریک زندگی‌اش صحبت کند، احتمالاً نیازهایش برآورده نخواهند شد و احساس نارضایتی خواهد کرد.یا اگر فردی به جای گوش دادن فعالانه به صحبت‌های شریک زندگی‌اش، به طور مداوم حرف او را قطع کند و نظرات خود را تحمیل کند، ارتباط بین آنها مختل خواهد شد.

    یادگیری مهارت‌های ارتباطی موثر، مانند گوش دادن فعالانه، بیان با صداقت احساسات و حل تعارض سازنده، برای بهبود رابطه ضروری است.

    تمرین ارتباط غیرخشونت‌آمیز (NVC) می‌تواند به طرفین کمک کند تا به شیوه‌ای همدلانه و سازنده با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.با تمرکز بر روی بهبود مهارت‌های ارتباطی خود، می‌توانید به ایجاد یک رابطه سالم و پایدار کمک کنید.

    5. عدم حل مسائل اساسی

    گاهی اوقات، طرفین در رابطه به جای حل مسائل اساسی و ریشه‌ای، فقط به حل مشکلات سطحی و موقتی می‌پردازند.این رویکرد، مانع از آن می‌شود که مشکلات به طور کامل حل شوند و در نتیجه، بارها و بارها تکرار می‌شوند.عدم حل مسائل اساسی، منجر به خستگی، ناامیدی و احساس گیر افتادگی در رابطه می‌شود.مثلا اگر طرفین در مورد مسائل مالی اختلاف نظر دارند و به جای بحث و توافق بر سر یک بودجه مشترک، فقط در مورد خریدهای کوچک بحث می‌کنند، این اختلاف نظرها همچنان ادامه خواهد داشت.

    یا اگر طرفین در مورد تقسیم وظایف خانه اختلاف نظر دارند و به جای بحث و توافق بر سر یک تقسیم عادلانه، فقط در مورد این که چه کسی چه کاری را انجام می‌دهد بحث می‌کنند، این اختلاف نظرها همچنان ادامه خواهد داشت.شناسایی مسائل اساسی و ریشه‌ای و تمرکز بر حل آنها، به جای حل مشکلات سطحی و موقتی، برای بهبود رابطه ضروری است.بهره‌گیری از روش‌های حل مسئله گام به گام، مانند تعیین مشکل، بررسی راه حل‌های مختلف، انتخاب بهترین راه حل و اجرای آن، می‌تواند به حل مسائل اساسی کمک کند.

    با تمرکز بر روی حل مسائل اساسی، می‌توانید به ایجاد یک رابطه پایدار و رضایت‌بخش کمک کنید.

    6. الگوهای رفتاری مخرب

    هر فردی الگوهای رفتاری خاصی دارد که ریشه در دوران کودکی، تجربیات گذشته و شخصیت او دارند.برخی از این الگوها، مانند رفتارهای پرخاشگرانه، منفعل-پرخاشگر، وابستگی ناسالم و کنترل‌گری، می‌توانند برای رابطه مخرب باشند.اگر طرفین از این الگوها آگاه نباشند و تلاشی برای تغییر آنها نکنند، رابطه به سمت فرسایش و نابودی پیش خواهد رفت.مثلا فردی که در دوران کودکی شاهد خشونت خانگی بوده است، ممکن است در بزرگسالی نیز رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان دهد.یا فردی که به طور سنتی یاد گرفته است که نیازهای خود را نادیده بگیرد و همیشه دیگران را در اولویت قرار دهد، ممکن است دچار وابستگی ناسالم شود.

    شناسایی الگوهای رفتاری مخرب و تلاش برای تغییر آنها، برای بهبود رابطه ضروری است.

    بهره‌گیری از روان‌درمانی، به ویژه درمان شناختی رفتاری (CBT)، می‌تواند به افراد کمک کند تا الگوهای رفتاری مخرب خود را شناسایی و تغییر دهند.با تمرکز بر روی تغییر الگوهای رفتاری مخرب خود، می‌توانید به ایجاد یک رابطه سالم و پایدار کمک کنید.

    7. عدم پذیرش تفاوت‌ها

    هیچ دو نفری دقیقاً شبیه به هم نیستند.هر فردی دارای تفاوت‌هایی در شخصیت، علایق، ارزش‌ها و دیدگاه‌ها است.اگر طرفین نتوانند این تفاوت‌ها را بپذیرند و به آنها احترام بگذارند، تعارض‌ها و اختلاف نظرها به وجود می‌آید.عدم پذیرش تفاوت‌ها، منجر به تلاش برای تغییر دادن شریک زندگی و تحمیل نظرات خود به او می‌شود.مثلا اگر یکی از طرفین فردی اجتماعی و برون‌گرا باشد و طرف دیگر فردی آرام و درون‌گرا، باید به این تفاوت‌ها احترام بگذارند و سعی نکنند یکدیگر را تغییر دهند.یا اگر یکی از طرفین به مسائل مذهبی اهمیت زیادی بدهد و طرف دیگر به آنها اهمیت کمتری بدهد، باید به این تفاوت‌ها احترام بگذارند و سعی نکنند باورهای خود را به یکدیگر تحمیل کنند.

    پذیرش تفاوت‌ها و احترام گذاشتن به آنها، برای ایجاد یک رابطه سالم و پایدار ضروری است.

    با تمرکز بر روی نقاط مشترک و احترام گذاشتن به تفاوت‌ها، می‌توانید به ایجاد یک رابطه هماهنگ و رضایت‌بخش کمک کنید.

    8. فقدان انگیزه برای تغییر

    تغییر واقعی، نیاز به انگیزه دارد. اگر طرفین انگیزه کافی برای تغییر نداشته باشند، تلاشی برای بهبود رابطه نخواهند کرد. فقدان انگیزه می‌تواند ناشی از عوامل مختلفی باشد، مانند رضایت از وضعیت موجود، ترس از تغییر، ناامیدی از بهبود رابطه و یا عدم آگاهی از مشکلات موجود. مثلا اگر فردی فکر می‌کند که رابطه او مشکلی ندارد و همه چیز خوب است، هیچ انگیزه‌ای برای تغییر نخواهد داشت. یا اگر فردی از تغییر می‌ترسد و فکر می‌کند که ممکن است با تغییر، رابطه او بدتر شود، هیچ انگیزه‌ای برای تغییر نخواهد داشت. افزایش آگاهی از مشکلات موجود، تعیین اهداف مشترک برای بهبود رابطه و ایجاد یک چشم‌انداز مثبت از آینده، می‌تواند به افزایش انگیزه برای تغییر کمک کند. با تشویق یکدیگر و حمایت از تلاش‌های همدیگر، می‌توانید به افزایش انگیزه برای تغییر کمک کنید.

    9. تکرار اشتباهات گذشته

    گاهی اوقات، طرفین در رابطه به طور ناخودآگاه اشتباهات گذشته را تکرار می‌کنند.این تکرار می‌تواند ناشی از الگوهای رفتاری مخرب، حل نشدن مسائل اساسی و یا عدم یادگیری از تجربیات گذشته باشد.تکرار اشتباهات گذشته، منجر به ایجاد یک چرخه معیوب در رابطه می‌شود و مانع از پیشرفت و رشد می‌شود.مثلا اگر طرفین در گذشته به دلیل عدم اعتماد به یکدیگر دچار مشکل شده‌اند و این مشکل به طور کامل حل نشده است، ممکن است دوباره به یکدیگر شک کنند و همان اشتباهات گذشته را تکرار کنند.یا اگر طرفین در گذشته به دلیل عدم ارتباط موثر دچار مشکل شده‌اند و مهارتهای ارتباطی خود را بهبود نداده‌اند، ممکن است دوباره در برقراری ارتباط با یکدیگر دچار مشکل شوند.

    شناسایی الگوهای تکراری، تحلیل علت‌های آنها و تلاش برای شکستن این چرخه‌ها، برای بهبود رابطه ضروری است.

    با تمرکز بر روی یادگیری از اشتباهات گذشته و تلاش برای ایجاد الگوهای جدید، می‌توانید به ایجاد یک رابطه سالم و پایدار کمک کنید.

    10. مقاومت در برابر کمک حرفه‌ای

    گاهی اوقات، مشکلات رابطه به حدی پیچیده می‌شوند که طرفین به تنهایی قادر به حل آنها نیستند.در این شرایط، کمک گرفتن از یک متخصص، مانند مشاور یا روان‌درمانگر، می‌تواند بسیار مفید باشد.اما برخی از افراد در برابر کمک حرفه‌ای مقاومت می‌کنند، زیرا آن را نشانه ضعف می‌دانند و یا از برملا شدن مشکلات خود می‌ترسند.این مقاومت، مانع از آن می‌شود که طرفین راه حل‌های موثر را پیدا کنند و رابطه خود را بهبود بخشند.مثلا فردی که فکر می‌کند مشکلات رابطه او فقط تقصیر شریک زندگی‌اش است، ممکن است تمایلی به مراجعه به مشاور نداشته باشد.

    یا فردی که از برملا شدن مشکلات خود می‌ترسد، ممکن است از مراجعه به مشاور خودداری کند.

    پذیرش این که کمک گرفتن نشانه ضعف نیست، بلکه نشانه شجاعت و تعهد به بهبود رابطه است، برای غلبه بر مقاومت در برابر کمک حرفه‌ای ضروری است.با مراجعه به مشاور و دریافت کمک حرفه‌ای، می‌توانید به ایجاد یک رابطه سالم و پایدار کمک کنید.

    11. عدم درک نیازهای یکدیگر

    در یک رابطه سالم، طرفین باید نیازهای یکدیگر را درک کنند و به برآورده کردن آنها اهمیت بدهند.این نیازها می‌تواند شامل نیازهای عاطفی، جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی باشد.اگر طرفین نیازهای یکدیگر را نادیده بگیرند و یا آنها را دست کم بگیرند، احساس نارضایتی، بی‌توجهی و عدم درک در رابطه به وجود می‌آید.عدم درک نیازهای یکدیگر، مانع از ایجاد صمیمیت و نزدیکی در رابطه می‌شود.مثلا اگر فردی نیاز به توجه و محبت زیاد داشته باشد و شریک زندگی‌اش این نیاز را نادیده بگیرد، احساس تنهایی و نارضایتی خواهد کرد.یا اگر فردی نیاز به استقلال و فضای شخصی داشته باشد و شریک زندگی‌اش این نیاز را نادیده بگیرد، احساس خفگی و محدودیت خواهد کرد.

    شناخت نیازهای خود و نیازهای شریک زندگی‌تان و تلاش برای برآورده کردن آنها، برای ایجاد یک رابطه سالم و رضایت‌بخش ضروری است.

    با تمرکز بر روی برآورده کردن نیازهای یکدیگر، می‌توانید به ایجاد یک رابطه صمیمی و پایدار کمک کنید.

    12. عدم وجود اهداف مشترک

    در یک رابطه پایدار، طرفین باید اهداف مشترکی داشته باشند که به آنها انگیزه دهد تا با هم تلاش کنند و به سوی آینده‌ای بهتر قدم بردارند.این اهداف می‌تواند شامل اهداف مالی، شغلی، خانوادگی، اجتماعی و یا معنوی باشد.اگر طرفین اهداف مشترکی نداشته باشند و هر کدام به دنبال اهداف جداگانه‌ای باشند، احساس جدایی و دوری در رابطه به وجود می‌آید.عدم وجود اهداف مشترک، مانع از ایجاد یک پیوند قوی و پایدار در رابطه می‌شود.مثلا اگر یکی از طرفین به دنبال پیشرفت شغلی باشد و طرف دیگر به دنبال ایجاد یک خانواده پرجمعیت، باید این اهداف را با یکدیگر هماهنگ کنند و به یک توافق مشترک برسند.

    یا اگر یکی از طرفین به دنبال سرمایه‌گذاری و پس‌انداز باشد و طرف دیگر به دنبال خرج کردن و تفریح، باید این اهداف را با یکدیگر هماهنگ کنند و به یک توافق مشترک برسند.

    تعیین اهداف مشترک و تلاش برای رسیدن به آنها با همکاری یکدیگر، برای ایجاد یک رابطه پایدار و معنادار ضروری است.با تمرکز بر روی اهداف مشترک، می‌توانید به ایجاد یک رابطه قوی و پایدار کمک کنید.

    13. انتظارات جنسی غیرواقعی

    رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسرانبا تمرکز بر روی ابراز قدردانی، می‌توانید به ایجاد یک رابطه صمیمی و پایدار کمک کنید.

    15. نداشتن تفریح و سرگرمی مشترک

    تفریح و سرگرمی مشترک، بخش مهمی از یک رابطه عاشقانه است.گذراندن وقت با کیفیت با یکدیگر، انجام فعالیت‌هایی که هر دو از آن لذت می‌برید، خندیدن و تفریح کردن، به ایجاد یک پیوند قوی و مثبت در رابطه کمک می‌کند.اگر طرفین تفریح و سرگرمی مشترکی نداشته باشند و همیشه به تنهایی وقت بگذرانند، احساس دوری و جدایی در رابطه به وجود می‌آید.نداشتن تفریح و سرگرمی مشترک، منجر به کاهش صمیمیت، افزایش استرس و کاهش انگیزه برای تلاش در رابطه می‌شود.مثلا اگر طرفین هرگز با هم به مسافرت نروند، با هم فیلم نبینند، با هم ورزش نکنند و یا با هم بازی نکنند، رابطه آنها کسل‌کننده و بی‌روح خواهد شد.

    یا اگر طرفین همیشه در حال بحث و جدال باشند و هرگز با هم نخندند و تفریح نکنند، رابطه آنها پر از استرس و تنش خواهد شد.یافتن فعالیت‌هایی که هر دو از آن لذت می‌برید، اختصاص دادن وقت منظم برای انجام این فعالیت‌ها با یکدیگر و باز بودن به امتحان کردن چیزهای جدید، برای ایجاد یک رابطه سرگرم‌کننده و هیجان‌انگیز ضروری است.با تمرکز بر روی داشتن تفریح و سرگرمی مشترک، می‌توانید به ایجاد یک رابطه صمیمی و پایدار کمک کنید.

    نمایش بیشتر

    یک دیدگاه

    1. یه چیز جالب درباره رابطه اینه که بعضی وقتا خودمون هم دوست نداریم تغییر کنیم… 😅 یادمه تو یه رابطه قدیمی دائم بهم میگفت چرا تو تغییر نمیکنی؟ ولی خودم میدونستم دلیلی برای تغییر نمیبینم. شاید چون اروم و راحت بودم 🤔

      این روزا فهمیدم گاهی هم تغییر کردن ظاهریه… طرف یه تغییر کوچیک میده ولی در باطن همون آدم قبلیه. مثلا یه مدتی مرتب تر میشه ولی باز هم ذاتش شلخته میمونه 😂

      یه چیز دیگه هم هست… اگه بخوایم زیادی تغییر کنیم دیگه اون آدم اولیه نیستیم که عاشقش شدیم! راستی اینو از کسی شنیدم میگفت عشق واقعی یعنی دوست داشتن اون آدم با همون بدی هاش. نقطعه… 🎯

      پ.ن: یه بار بخاطر تغییر کردنم پشیمون شدم… فکر کردم دارم بهتر میشم ولی اونقدر عوض شدم که دیگه خودم نبودم 🤷‍♂️

    پاسخ دادن به Arash لغو پاسخ

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دکمه بازگشت به بالا